شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد رئوفي »
شهید ازآنجهت عزیز و دردانه عرش الهی گشته که از گرانبهاترین گوهر حیات، جان انسانی گذشته است. پس میبینی که میزان گذشت او باعزتی که به دست آورده، رابطه مستقیم دارد. احمد که در ۱۳۴۶/۶/۲۰ در خانوادهای متوسط و باایمان چشم به جهان گشود، از تیره همین قبیله است. هنوز ده روز بیشتر از آمدنش نگذشته بود که بیماری سختی، جسم ناتوان او را از پا انداخت. مادر وضو گرفت، سجاده را پهن کرد و روبهقبله نشست. احمد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد رئوفي »
شهید ازآنجهت عزیز و دردانه عرش الهی گشته که از گرانبهاترین گوهر حیات، جان انسانی گذشته است. پس میبینی که میزان گذشت او باعزتی که به دست آورده، رابطه مستقیم دارد. احمد که در ۱۳۴۶/۶/۲۰ در خانوادهای متوسط و باایمان چشم به جهان گشود، از تیره همین قبیله است. هنوز ده روز بیشتر از آمدنش نگذشته بود که بیماری سختی، جسم ناتوان او را از پا انداخت. مادر وضو گرفت، سجاده را پهن کرد و روبهقبله نشست. احمد...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد مجید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
محمد مجید دومین کبوتر خونین بال از تبار شاهدان عاشق و از خانواده مؤمن و متدین داوودی بود که 1341/6/1 در شهرستان نیریز لبخند مهربانی و بقاء را بر لبهای منتظران رسیدنش نشاند. عطر وجودش فضای خانه را معطر و برق نگاهش شادی را به مادر و پدر هدیه نمود. با لطف و هدایت آنان بزرگ شد و برای دانش اندوزی راهی دبستان فرهمندی گردید. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ولیعصر(عج) گذراند و مقطع متوسطه را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
محمد مجید دومین کبوتر خونین بال از تبار شاهدان عاشق و از خانواده مؤمن و متدین داوودی بود که 1341/6/1 در شهرستان نیریز لبخند مهربانی و بقاء را بر لبهای منتظران رسیدنش نشاند. عطر وجودش فضای خانه را معطر و برق نگاهش شادی را به مادر و پدر هدیه نمود. با لطف و هدایت آنان بزرگ شد و برای دانش اندوزی راهی دبستان فرهمندی گردید. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ولیعصر(عج) گذراند و مقطع متوسطه را در...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید محمد جواد توکلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد جواد توکلي »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابداً بار الها! این رهبر و امام عزیز ما را در پناه خودت حفظ کن. او این مردمی را که در جهل و فساد بودند، بهسوی نور و صراط مستقیم هدایت کرد. این رهبر بود که راه حسین (ع) را به ما نشان داد. قدر این رهبر و امام امت را بدانید و بیدار شوید. البته من کوچکتر از آنم که بخواهم سفارش به شما کنم. مرا ببخشید و حلالم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد جواد توکلي »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابداً بار الها! این رهبر و امام عزیز ما را در پناه خودت حفظ کن. او این مردمی را که در جهل و فساد بودند، بهسوی نور و صراط مستقیم هدایت کرد. این رهبر بود که راه حسین (ع) را به ما نشان داد. قدر این رهبر و امام امت را بدانید و بیدار شوید. البته من کوچکتر از آنم که بخواهم سفارش به شما کنم. مرا ببخشید و حلالم...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد علی اشتیاقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
حکایت از رادمردی است که در سال 1339 در روستای مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین و روحانیزاده، دیده به جهان گشود. مردی که در آیندهای نه چندان دور، سوختن، آب شدن و روشنایی بخشیدن را همچون شمع، سیره خود ساخت و ردای معلمی را به تن کرد. برای آماده شدن و پذیرفتن چنین مسئولیتی، دوره ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن روستای مشکان سپری نمود. سپس به همراه 4 تن از همکلاسهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
حکایت از رادمردی است که در سال 1339 در روستای مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین و روحانیزاده، دیده به جهان گشود. مردی که در آیندهای نه چندان دور، سوختن، آب شدن و روشنایی بخشیدن را همچون شمع، سیره خود ساخت و ردای معلمی را به تن کرد. برای آماده شدن و پذیرفتن چنین مسئولیتی، دوره ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن روستای مشکان سپری نمود. سپس به همراه 4 تن از همکلاسهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامحسین آفتابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين آفتابي »
غلامحسین، یکی از هزاران شقایقی بود که در گلستان سرسبز ایران اسلامی در سال ۱۳۴۰ در روستای غوری از توابع خطه شهیدپرور نیریز شکفته شد. پدر و مادر، چون باغبانی مهربان و دلسوز در پرورش و آموزش اصول اولیه زندگی همراه و همدل با وی شدند تا دوران کودکی را با شادابی سپری ساخت. برای آشنایی با علوم اجتماعی و فنون زندگی راهی دبستان ادب در روستای غوری شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين آفتابي »
غلامحسین، یکی از هزاران شقایقی بود که در گلستان سرسبز ایران اسلامی در سال ۱۳۴۰ در روستای غوری از توابع خطه شهیدپرور نیریز شکفته شد. پدر و مادر، چون باغبانی مهربان و دلسوز در پرورش و آموزش اصول اولیه زندگی همراه و همدل با وی شدند تا دوران کودکی را با شادابی سپری ساخت. برای آشنایی با علوم اجتماعی و فنون زندگی راهی دبستان ادب در روستای غوری شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد....
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید طهماسب کریم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید طهماسب کریم زاده »
دستهای پر مهر عشق اورا از کوچههای پرصفای نیریز به بیستون جبههها کشاند و در پی شیرین، عاشقانه، همچو فرهاد تیشه به دست گرفت و در برداشتن موانع راه انقلاب اسلامی کوشید. همو که در 2 /3/ 1330 در روستای طشک، از بخش آباده واقع در شهرستان نیریز، قدم در جهان هستی نهاد و نام طهماسب را خانواده برای او گزیدند. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و برای کسب دانش به دبستان حکمت در روستای طشک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید طهماسب کریم زاده »
دستهای پر مهر عشق اورا از کوچههای پرصفای نیریز به بیستون جبههها کشاند و در پی شیرین، عاشقانه، همچو فرهاد تیشه به دست گرفت و در برداشتن موانع راه انقلاب اسلامی کوشید. همو که در 2 /3/ 1330 در روستای طشک، از بخش آباده واقع در شهرستان نیریز، قدم در جهان هستی نهاد و نام طهماسب را خانواده برای او گزیدند. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و برای کسب دانش به دبستان حکمت در روستای طشک...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمدرضا خودستان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
زمزمه لبهایشان سرود عشق بود و افق نگاهشان کوی دوست. دررسیدن به معشوق سر از پا نمیشناختند. از جرگه آن عاشقان یکی محمدرضا نامی بود که در سال ۱۳۳۹ در نیریز، میان خانوادهای مسلمان و مقید به آداب اسلامی پا به عرصه حیات گذاشت. کودکی را با بازیهای کودکانه و آموزش آداب زندگی سپری کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن آغاز و به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه مفتح نیریز و دوره دبیرستان را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
زمزمه لبهایشان سرود عشق بود و افق نگاهشان کوی دوست. دررسیدن به معشوق سر از پا نمیشناختند. از جرگه آن عاشقان یکی محمدرضا نامی بود که در سال ۱۳۳۹ در نیریز، میان خانوادهای مسلمان و مقید به آداب اسلامی پا به عرصه حیات گذاشت. کودکی را با بازیهای کودکانه و آموزش آداب زندگی سپری کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن آغاز و به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه مفتح نیریز و دوره دبیرستان را...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا اکرامپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد علی مکرر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی مکرر »
قلم و بیان از ترسیم و توصیف چگونه زیستن فردی بی ریا و سالک الیالله، عاشق راستین حضرت روح الله، شهید عزیزمان محمدعلی مکرر قاصر است. وصف او را باید از زبان همرزمان او شنید و آنها از صفای وجود و دنیای پرغوغای درون و سکنات آن فرزانه باید سخن بگویند و بنویسند. اما بسیاری از آنان چون محمدعلی امروز در میان ما نیستند و چشمان خاکی ما توان دیدن آنها را ندارد، به ناچار از قلم میخواهیم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی مکرر »
قلم و بیان از ترسیم و توصیف چگونه زیستن فردی بی ریا و سالک الیالله، عاشق راستین حضرت روح الله، شهید عزیزمان محمدعلی مکرر قاصر است. وصف او را باید از زبان همرزمان او شنید و آنها از صفای وجود و دنیای پرغوغای درون و سکنات آن فرزانه باید سخن بگویند و بنویسند. اما بسیاری از آنان چون محمدعلی امروز در میان ما نیستند و چشمان خاکی ما توان دیدن آنها را ندارد، به ناچار از قلم میخواهیم...